امروز : دوشنبه ۳ دی ۰۳ - Monday 23rd December 24

نکات خواندنی از حمید گودرزی - کلبه سرگرمی و کولاک

مجری، هنرپیشه و خواننده ی این روزها!

حمید گودرزی، متولد دوم آذر هزار و سیصد و پنجاه و شش در بروجرد، فارغ التحصیل بازیگری از دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد است. او فعالیت هنری اش را با بازی در نمایش «کشتی اسپرانزا» آغاز کرد و بعد از آن از او فیلم های «قرنطینه»، «چپ دست»، «مجنون لیلی»، «قتل آنلاین»، «بی وفا»، «کیش و مات» را در ذهن داریم. این بازیگر با سریال های «مسافری از هند» و «تب سرد» چهره شد و تا امروز همچنان در این عرصه به فعالیت می پردازد. در این شماره پنجاه و سه نکته خواندنی از حمید گودرزی را با هم می خوانیم.

یک :

دو : کلاس اول دبستان کتاب هایش را به دوره گرد داد و جایش گوجه سبزگرفت!

سه :

چهار : با مادرش تنها چهارده سال اختلاف سنی دارد.

پنج : بیست سالگی وارد حرفه بازیگری شد.

شش : مجموعه «دانی و من» اولین کار او بود که بیست ترانه اجرا کرد.

هفت : هنگام پخش سریال دانی و من، پیرزنی از او سراغ نوار کاستش را گرفت.

هشت : در «دیوار شیشه ای» به خوبی از عهده نقش یک معتاد برآمده است.

نه : عاشق موبایل، شنا و سوارکاری است.

ده : هنگام بازی از دست ها و عضلات صورت هم بهره می گیرد.

یازده : در رشته دندانپزشکی قبول شد، اما به عشق بازیگری نرفت!

دوازده : پدر و مادرش مخالف شدید با فعالیت او در عرصه بازیگری بودند.

سیزده : شبی که مهدی هاشمی در جشنواره فجر سیمرغ گرفت، تصمیم گرفت بازیگر شود.

چهارده : یک بار اتومبیل بهروز بقایی مقابل دبیرستان حمید پنچر شد و او آن را هل داد.

پانزده : همان جا از بقایی خواست راه ورود به سینما را به وی نشان دهد.

شانزده : قاسم جعفری او را برای نقش اصلی همسفر می خواست که نشد.

هفده : عاشق ترانه معروف «گل گلدون من» است.

هجده : اهل مخفی کردن حقایق زندگی اش نیست.

نوزده : در میان شهرهای جهان فقط پاریس را قبول دارد.

بیست : می گوید غربی ها برنامه هایی که برای مردم خودشان نمی خواهند را با ماهواره برای ما پخش می کنند.

بیست و یک : به خاطر حال و هوای خاص سریال «کمکم کن» چند وقت دچار افسردگی شد.

بیست و دو : معتقد است هیچ کس در دنیا مادر نمی شود، حتی پدر!

بیست و سه : در برخورد اول خشک و مغرور به نظر می رسد، اما مهربان و احساساتی است.

بیست و چهار : هنگام عصبانیت فقط داد و بیداد می کند و اهل برخورد فیزیکی نیست.

بیست و پنج : هنگام خوشحالی فقط راه می رود و با یادآوری موضوع، لبخند می زند.

بیست و شش : از اینکه در مورد کسی قضاوت اشتباه کند، پشیمان و ناراحت می شود.

بیست و هفت : شهرت برایش عادی شده است.

بیست و هشت : از اینکه موقع غذا خوردن او را نگاه کنند، خوشش نمی آید و به همین دلیل بیرون غذا نمی خورد.

بیست و نه: موقع خرید به شدت اهل چانه زنی و تخفیف است.

سی: موسیقی سنتی با روحیه او سازگار نیست و غمگینش می کند.

سی و یک : در اتومبیلش همیشه رادیو گوش می دهد.

سی و دو : عقیده دارد شهرتی که با ثروت همراه نباشد، دوزار نمی ارزد!

سی و سه : شهاب حسینی او را به گروه موسیقی هفت پیشنهاد کرد.

سی و چهار : در بیشتر نقش هایش گستاخ، تلخ اندیش ، عاصی و بی پروا بوده است.

سی و پنج : می خواهد تهیه کننده شود تا دغدغه کار برای دیگران را نداشته باشد.

سی و شش : معتقد است بازیگر باید روانشناس، جامعه شناس و موسیقی شناس باشد.

سی و هفت : خوشبختی را در رسیدن به اهداف مورد نظر می داند.

سی و هشت : می گوید در ایران خیلی بیشتر از توان بازیگر از او کار می کشند.

سی و نه : عاشق هنرپیشه هایی است که واقعا بازیگر هستند.

چهل : اگر بازیگر نمی شد، دوست داشت مربی فوتبال شود.

چهل و یک: روزی چند فیلم می بیند.

چهل و دو: برای رسیدن به آرامش، موسیقی کلاسیک گوش می دهد.

چهل و سه: عاشق بازی دنیرو، پاچینو و براندو است.

چهل و چهار : یک جورهایی استقلالی است.

چهل و پنج : با کامبیز دیرباز هم دانشگاهی بود.

چهل و شش : برای انتخاب نقش به قصه توجه زیادی می کند.

چهل و هفت : به سازهای پیانو و ساکسیفون علاقه دارد.

چهل و هشت : بازی برای بهمن فرمان آرا، ناصر تقوایی و داریوش مهرجویی را دوست دارد.

چهل و نه : موقع فیلمبرداری در شهرستان مدام با خانواده در ارتباط است.

پنجاه : تئاتر را فقط به صورت دانشگاهی کار کرده است.

پنجاه و یک : آرامش را در دو عامل می بیند؛ سلامتی و پول.

پنجاه و دو : می گوید : مشوق اصلی من در بازیگری خودم هستم!

پنجاه و سه : صدای خوبی دارد و خوانندگی را هم این روزها به صورت جدی ادامه می دهد.

تاریخ انتشار : 21 آگوست 19 دیدگاه : بدون دیدگاه