عباسعلی اسکتی
زهرا داوودنژاد، متولد هزار و سیصد و پنجاه و شش، در تهران، بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون، دختر علیرضا داوودنژاد کارگردان مطرح و خواهر رضا داوودنژاد هنرپیشه دنیای تصویر است. در کارنامه هنری او می توان به فیلم های سینمایی «بچه های بد»، «دست های خالی»، «کلاس هنرپیشگی» و «ملاقات با طوطی» اشاره کرد. با زهرا داوودنژاد به مناسبت سریال «دنگ و فنگ روزگار» که این شب ها روی آنتن شبکه یک است، گفتگویی بهاری داشته ایم که با هم می خوانیم.
*این سریال چه حرفی برای گفتن دارد؟
اگر برای این سوال بخواهم با دیدگاه خودم نظر بدهم، باور من این است که سریال «دنگ و فنگ روزگار» یک مجموعه سرگرم کننده است که متفاوت مي باشد و با سریال های اخیر تلویزیون کمی فاصله دارد، به جهت زنده بودن، بازی های زنده و وجود داشتن آدم ها، شخصیت ها و بازیگرهای دوست داشتنی. اینها موارد متفاوت این سریال است که در نهایت، قصه ای از مجموعه خانواده های ایرانی را که متناسب با زمان و به روز زندگی می کنند، به تصویر می کشد و پیام محبت و دوستی و عشق دارد.
*چه شد بازی در این مجموعه را قبول کردید؟
این کار هم مثل همه کارهای دیگر که پیشنهاد می شود، پیشنهاد شد و بعد از جلسات و صحبتی که داشتیم و حضور تیم بسیار حرفه ای و کاردرست و خوب این کار و وجود دوستانی که در این کار حضور داشتند، باعث شد که من این نقش را بپذیرم.
*معمولا نقش باید چه ویژگی هایی داشته باشد که آن را بپذیرید؟
عموما و بیشتر خود نقش ها من را انتخاب می کنند و این جذابیت و خاص بودن کار برای من است. معمولا هر نقشی که من قرار است بازی کنم، انگار آن نقش من را صدا می زند که بیا. خیلی دوست دارم نقشی را که بازی می کنم، در آن نقش بتوانم به صورت خیلی طبیعی، زنده وجاری همان آدم باشم.
*وضعیت امروز تلویزیون را از نظر مخاطب و محتوای ساخت چگونه می بینید؟
من احساس می کنم که تلویزیون در این دوره و زمانه وضعیت معلوم الحالی دارد و آنقدر که باید، برای ملی بودن تلاش نمی کند. محدودیت و فقر بودجه هم که بیداد می کند و احتمالا فقط با نگاه مخاطبش است که هنوز توانسته به روند خودش ادامه بدهد.
*با توجه به اینکه شما از قدیمی های تصویر هستید، امروز وارد شدن به این فضا سخت تر شده یا آسانتر؟
آیا وارد شدن سخت تر شده است؟ من فکر می کنم که امروز هر کسی برای نشان دادن استعداد و توانایی و موقعیتش یک دوربین دارد و به صورت زنده می تواند این را ارائه بدهد، بنابراین الان «پرزنت» شدن می تواند خیلی راحت تر باشد تا زمان های قبل از موبایل، اینستاگرام، واتس اپ، تلگرام و گروه های دیگر!
*این دیده شدن به استعداد ربط دارد یا موارد دیگر؟
تا آنجایی که من یادم می آید، ورود به این حرفه صرفا به استعداد نبوده، نیست و نخواهد بود، چون ما بی نهایت آدم های با استعدادی در زمینه های مختلف داریم که گمنام هستند و اصلا اجازه ظهور و حضور پیدا نمی کنند و خیلی آدم های بی استعدادی هم در این حرفه داریم که حتی تا مراحل خیلی قوی و درخشان هم ممکن است پیش بروند.
*کارگردان ها و بازیگرهای محبوب شما؟
در زمینه سینما و بازیگری و کارگردانی افراد زیادی هستند که دوستشان دارم، از جمله خانم سوسن تسلیمی، خانم معتمدآریا، آقای خسرو شکیبایی که خیلی دوستشان دارم و به ایشان ارادات دارم. از میان کارگردان ها آقای مهرجویی قدیم، نه مهرجویی جدید را خیلی دوست دارم، آقای نعمت ا… و آقای کیانوش عیاری را که خیلی دوست دارم با ایشان کار کنم. از بازیگرهای خارجی هم خانم «مریل استریپ» و «ژولیت بینوش» را بیشتر دوست دارم.
*اگر قرار باشد با کسی همبازی شوید، دوست دارید چه کسانی باشند؟
با آقای خسرو شکیبایی که با ایشان در فیلم دست های خالی همبازی شدم، ولی از بازیگران نسل جدید، دوست دارم با نوید محمدزاده و پیمان معادی همکاری داشته باشم.
*در حال بازی در یک تئاتر هستید، وضعیت کلی تئاتر را چگونه می بینید؟
بله، در حال حاضر در حال اجرای تئاتري هستم به اسم «سرزمین تهی سران» که ساعت ده و نیم هر شب در سالن دیوار چهارم اجرا می شود و تا بیست اردیبهشت به کارگردانی روزبه اختری ادامه دارد. به نظر من وضعیت تئاتر بسیار اسفناک و دردناک است، ولی تنها جایی است که هنوز مثل بقیه فضاها مسموم و آلوده نشده و عشق هنوز در آن می تپد.
*علاقه مندی ها و تفریحات شما؟
بی نهایت طبیعت را دوست دارم، عاشق سفر کردن هستم و از خرید کردن خیلی لذت می برم. بزرگترین تفریح من سفر کردن است.
*سه وسیله که به جزیره ی تنهایی خود می برید؟
قلمم، دفترم و موبایلم!
*چقدر اهل موسیقی هستید؟
بی نهایت! چون معتقدم موسیقی مبنایی در زندگی است که اصلا نمی شود نادیده گرفته شود. خیلی موسیقی را دوست دارم و خواننده های زیادی هستند که دوست دارم، حالا مجاز و غیرمجاز را نمی دانم، ولی معمولا آهنگ های قدیمی و خارجی را بیشتر دوست دارم.
*یک کتاب خوب، فیلم خوب و موسیقی خوب به مخاطبان ما پیشنهاد می کنید؟
دو تا کتاب خیلی خوب این اواخر خوانده ام، یکی به اسم راز سایه برای خانم «دبی فورد» و یکی هم پروژه شادی. این دو کتاب فکر می کنم خیلی به ما برای حل شدن مشکلات روحی و روانی و درونی و به دست آوردن شادمانی کمک می کند. فیلم خوب؟ متاسفانه فیلم های جدید امسال را ندیده ام، اما فیلم خوبی دیده ام به اسم «آپگرید» که خیلی دوست داشتم و موسیقی خوب هم موسیقی های «بودا بار» و این سبک ها را خیلی دوست دارم.
*از آن چیزی که امروز هستید، راضی مي باشيد؟
بله، راضی هستم و خدا را هزاران هزار بار شکر می کنم برای تمام حمایت و توجه و توانایی هایی که به من داده، برای اینکه تا مرز چهل و دو سالگی برسم و بتوانم از خودم، خانوده ام، جامعه ام، بچه ام، دوستان و همکارانم حمایت کنم و توجهشان را داشته باشم، سلامت باشم و خیلی شاکرم از جایی که هستم.
*فکر می کنید ده سال بعد کجا باشید؟
واقعا نمی توانم نظر بدهم، چون من پارسال هم نمی دانستم امسال ممکن است به کجا رسیده باشم، اما چشم اندازی که دارم امیدوارم برای ده سال آینده به مجتمع فرهنگی که دوست دارم داشته باشم، رسیده باشم.
*یک بیت شعر برای مخاطبان مجله کلبه سرگرمی؟
گاهی اوقات ما آدم ها فکر می کنیم که به کجا می خواهیم برسیم؟ من همیشه به این شعر فکر می کنم که: مقصود تویی، کعبه و بتخانه هر دو بهانه. خب حالا می گوید مقصود منم، پس چگونه بدون کعبه و بتخانه برسیم؟ می گوید: حیلت رها کن عاشقا، دیوانه شو، دیوانه شو! می گوید: این حیلت کجاست و چگونه باید رها شوم؟ می گوید: میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست، تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز.
*حرف پایانی؟
در هیچ وقت و هیچ زمان و هیچ زمانی «هان مشو نومید چون واقف نه ای از سر غیب».