تو ماهی و من ماهی این برکه کاشی …
حجت اشرف زاده، متولد آذر هزار و سیصد و پنجاه و هشت، اهل نیشابور و از پدر و مادری فرهنگی و علاقه مند به شعر و ادبیات و در مشهد به دنیا آمده است، مادرش بیرجندی است، علاقه اش به پدربزرگ مادری، تابستان ها او را به بیرجند می کشاند تا از همان سه چهارسالگی آواز خوش پدربزرگ، در چاووشی ها خوانی های خاص بیرجند، گوشه های نغمات افشاری را در ذهنش ماندگار کند. در این شماره نکات خواندنی حجت اشرف زاده را با هم می خوانیم.
تهیه و تنظیم: عباسعلی اسکتی
عکس: نسیم یوسفی
*در مورد زادگاهش می گوید که وضعیت حال حاضر نیشابور را با نیشابور زمان کودکی هایم خیلی متفاوت می بینم!
*پدر و مادرش در نیشابور زندگی میکنند و به آنها سر میزند.
*هشت سالی این افتخار را دارد تا در سالروز میلاد امام رضا (ع) در اختتامیه جشنوارهی رضوی و بزرگ ترین جشنواره وزارت فرهنگ و ارشاد در مشهد، در یک شاخه آکاپلا اثری را تقدیم کند و امسال هم این اتفاق خواهد افتاد.
*خیلی از هنرمندان در طول این هشت سال آمدند و رفتند. تقریباً تمام عوامل، مسئولان و مدیران تغییر کردند، ولی او ماندگار شده است.
*وقتی بعد از هشت سال، تماس میگیرند و می پرسند برنامه ات برای امسال چیست؟ کمکم به این باور می رسد که یکدستی دارد اینجا نگهت میدارد. خیلی حس عجیبی است و هرسال هم سعی میکند طرح جدیدی ارائه کند.
*از نظر او انجام کار خیر در اعتقاد هر آدمی می تواند باشد و لزومی ندارد آدم دربارهاش خیلی صحبت و تبلیغات کند. معنای کار خیر این است که آدم خودش خیلی علاقهای نداشته باشد در مورد آن حرف بزند یا بنویسد. این موضوع همه جای دنیا است.
*همانطور که «پاواروتی» در ماههای آخر زندگیاش که سرطان تمام وجودش را گرفته بود. یک تور جهانی راه انداخت و از هر کشور هنرمندانی را دعوت کرد. برای این کار دو هدف داشت. یک اینکه از بین هنرمندان جوان یک استایل خیر بسازد و دوم اینکه پولی را که در هر کشور جمع میشد، در همان کشور صرف کارهای خیر شود.
*می گوید وقتی تا حدی ذائقه مخاطب را به دست می آورید پرکاری ظلم است. البته در این موقعیت باید باحوصله بیشتری هم کار کنید تا اعتماد به دستآمده از دست نرود.
*ردیف آوازی را نزد رضا شاکری در نیشابور و صداسازی را نزد حمیدرضا نوربخش آموخت.
*همچنین مدتی از راهنمایی های محمدرضا شجریان استفاده کرد و با فنون آوازی و ردیف تحلیلی آواز ایران در سال هزار و سیصد و هشتاد و پنج نزد محمدرضا لطفی آشنا شد.
*فنون تصنیف خوانی و هم آوایی را از محسن نفر و پرویز مشکاتیان آموخت.
*سبک او غم و شادی را در کنار هم جمع می کند و نهایتاً به شنونده حس خوبی می دهد.
*به توصیه استاد فقید «پرویز مشکاتیان» یک تحقیق گسترده روی موسیقی خراسان داشت و به آن علاقهمند شد. در همین زمینه هم آثاری را خواند که نمونه آن سمفونی «الله مزار» بر اساس یک مقام خراسانی است.
*سالها موسیقی آئینی خراسان را اجرا کرد و چندین اثر در این زمینه دارد. به همراه میدیا فرجنژاد هم یک آلبوم اصیل کار کرد و این با فوت استاد مشکاتیان مصادف شد و همان زمان در او دگرگونی به وجود آمد.
*شناخت او نسبت به موسیقی پاپ و اتفاقات موسیقی دنیا و دنبال کردن چهرههای مختلف هنری مثل پاواروتی که در سالهای پایانی عمرش با هنرمندان مختلف کارهای مشترکی را انجام داده بود باعث شد تا تصمیم بگیرد خودش را به یک سبک محدود نکند.
*به نظر او خوانندههای سنتی به دلیل آموزشهایی که میبینند، در اجرا به زبدگی خاصی دست پیدا می کنند و زمانی که در تکنیکهای آواز به جایگاهی دست پیدا میکنند توانایی خواندن کارهای پاپ و تلفیقی را هم دارند.
*می گوید عدهای در مسیر خود حرکت میکنند اما آدمی مثل او اینطور نیست. روح سرکش او باعث شده تا فقط محدود به موسیقی سنتی نباشد.
*در دورهمیها موسیقی فولک خراسانی، کارهای خاطرهانگیز پاپ و چند تصنیف ایرانی از آثار استاد شجریان را میخواند. روح سرکش و علایق شخصی، او را از ابتدا به خوانندهای تبدیل کرد که توانایی اجرای چندین فرم را دارد.
*بعد از آلبوم «شرح پریشانی» تصمیم گرفت مسیرهای متفاوت تری را تجربه کند و آن تصمیم، به تفکر اولیه «ماه و ماهی» تبدیل شد.
*فکر اولیه آن مجموعه به برداشت ذهنی او از فرم «چیلآوت» در موسیقی مربوط میشد که نمونهای از موسیقی الکترونیک پرطرفدار در دنیا است ولی از این فرم در برخی نقاط دنیا برای مراقبه یا رهاشدن استفاده میکنند.
*شاگردی او نسبت به استاد مشکاتیان عمیقتر از سطح ساده شاگردی بوده است. در هر فصل که با ایشان دیدار میکرد، توصیههای خوبی مطرح و کتابهایی معرفی میکردند که بسیار راهگشا بود. در دوره بعد هم از آن کتابها سؤال میپرسیدند.
*در یکی از این دیدارها، استاد مشکاتیان گفتند شما که خواننده هستید، یک شعر از ابوسعید ابوالخیر بخوانید یا گفتند که از عطار نیشابوری و عماد خراسانی که متعلق به منطقه خودتان هستند، چه اشعاری حفظ هستید؟ با دوستان به این نتیجه رسیدیم که این تحقیق را از موسیقی منطقه خراسان شروع کنیم تا بزرگان آن منطقه را بیشتر بشناسیم.
*در سال هشتاد و یک برای اولین بار استاد شجریان را دیدند و چند دیدار با ایشان داشتند که در حد بهره گیری از راهنماییهای مهم شان و آموزش چند سرفصل بود.
*آقای لطفی به ایران آمدند و او هم به «مکتبخانه میرزاعبدالله» رفت و دورههای تکمیلی آواز را گذراند. در مقطعی قرار بود خواننده ارکسترشان باشد که با فوت استاد فقید مشکاتیان مصادف شد و او به لحاظ روحی آسیب دید و در دورهای توقف داشت.
*در ادامه، تصمیم گرفت با توجه به آموختهها و ایدههایی که داشت، سراغ تولید برود.
*نزد استادان مختلف شاخههای مختلف موسیقی یاد گرفته و درنهایت با تشویق زنده یاد مشکاتیان، این کار ادامه پیدا کرده است.
*می گوید از سالهای شصت و دو تا شصت و چهار به بعد، خانوادهها حس می کردند که فرزند پسرشان میتواند در رشتههای هنری تحصیل کند، تا قبل از آن این جرات را نداشتند و نگران بودند که آیا آینده فرزندشان برای تأمین زندگی با تحصیل در شاخههای هنری تأمین خواهد بود یا نه!
*البته به نظر او مخالفتهای خانواده ها کاملاً به جا بوده است، چون در آن زمان، هنر ساز کار دقیقی نداشت، اما به تدریج زمانی که او در پایان دوران دبیرستان بود هنرستان ها و دانشگاههای هنر جان گرفتند و رشتههای درآمدزا در هنر، مثل گرافیک و سینما فعال شدند.
*بنابراین برای او بهتر بود که در یک رشته مهندسی و فنی تحصیل کند که برای آیندهاش مفید باشد که البته این رشته خیلی هم به دردش خورد.
*سال هزار و سیصد و هشتاد و نه ازدواج کرده است و از همسر وزندگیاش راضی است و معتقد است انتخاب او انتخاب خیلی خوبی بوده است.
*می گویند: «ازدواج یک هندوانهی دربسته است» و خیلی از این «دوستم داری و دوستت دارم» ها تا پشت در خانهی مشترک، یعنی وقتی دو نفر زیر یک سقف میروند خیلی از اتفاقات گذشته شان، تصمیمات و علایق شخصی شان، علایق غذایی و خیلی چیزهای دیگر تازه مشخص می شود، اما او بر اساس یک منطق درست که در خانواده به آن رسیده بود، انتخاب درستی کرده است.
*از دوره احساسات و هیجانات، گذشته بود و عاقلانه تصمیم گرفت و همسر ایشان هم همینطور، همسر حجت زاده در رشته حقوق تحصیل می کرد و نوازنده دف بود و فعالیتها و تحصیلات ایشان در رشته حقوق در دو سه دوره مهم از زندگی باعث نجات او شده است.
*به عشق در نگاه اول اصلاً اعتقاد ندارد و می گوید بهتر این است که آدمها در سایه شناخت به «عشق» برسند، چون وقتی در عشق شناخت حضور نداشته باشد عشق جدی نیست.
*برای گرفتن کادو همسر او غافلگیر شدن را بیشتر دوست دارد، برای همین همیشه در مناسبتها سعی می کند غافلگیرش کند و خوشبختانه خیلی هم از همدیگر توقع ندارند.
*می گوید همه کارهای هنرمند برای خودش دوستداشتنی است ولی آن اثری که مردم بیشتر پذیرفته اند برای خودش هم دوست داشتنی تر می شود و در مورد «ماه و ماهی» این اتفاق افتاد.
*معتقد است خیلی از کسانی که در ژانر موسیقی تلفیقی کار میکنند، مثل علی زند وکیلی، گروههای پالت، نیوش، دنگ شو و چارتار موفق بودهاند و توانسته اند تحرک و اتفاق نویی در موسیقی ایجاد کنند.
*آلبوم ماه و ماهی با صدای حجت اشرف زاده در صدر جدول فروش فروشگاه های معتبر موسیقی در کشور قرار گرفت و بسیاری از فروشندگان فروشگاه ها هم با توجه به ناشناس بودن این اثر و خواننده اش از این بابت اظهار تعجب کرده بودند.
*ماجرا هم از این قرار بود که قطعه ماه و ماهی به صورت اینترنتی منتشر شده بود و برخی شبکه های ماهواره ای پس از پرطرفدارشدن این قطعه در فضای مجازی با ساختن برخی ویدئوها روی این قطعه و پخش آن باعث شدند سر و صدای این اثر بیشتر و بیشتر شود و همین روند به مرور موجب همه گیری و استقبال از این قطعه و همچنین آلبوم ماه و ماهی شد.
*تراک سفر نرو هم از جمله بهترین کارهای حجت اشرف زاده قرار دارد. ترانه بسیار آرامش بخش سفر نرو لحظات نابی را برای طرفداران موسیقی پاپ و علاقه مندان به صدای گیرای حجت اشرف زاده به ارمغان می آورد.
*از اینکه میتواند پاپ ایرانیزه شده یا آواز با تحریرهای اصیل ایرانی یا موسیقی محلی منطقه خودش را به بهترین شکل بخواند، خوشحال است.
*ترکیب همه این ژانرها و تواناییها رنگی را میسازد که در آن صورت، متعلق به خودش است و «حجت اشرفزاده» میشود.