امروز : یکشنبه ۲ دی ۰۳ - Sunday 22nd December 24

نکات خواندنی از امیرحسین آرمان - کلبه سرگرمی و کولاک

موسیقی دغدغه من است!

امیرحسین آرمان متولد چهارده آبان هزار و سیصد و شصت و یک، در تهران، بازیگر و خواننده، فارغ التحصیل لیسانس رشته طراحی دکوراسیون داخلی با تخصص در کار دکوراسیون، مسلط بودن به زبان انگلیسی و روانشناسی، برنده دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای بازی در فیلم سینمایی «برف روی شیروانی داغ» در سال هزار و سیصد و نود، نامزد دریافت جایزه بهترین قطعه پاپ برای ترانه «خواستنی» در چهارمین جشن موسیقی ما در سال نود و شش، نامزد دریافت تندیس حافظ بهترین بازیگر مرد برای سریال «پریا» از جشن حافظ در سال نود و شش، نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر مرد از برنامه سین مثل سریال برای سریال «پریا» در سال نود و شش، نامزد دریافت جایزه بهترین قطعه پاپ برای ترانه «ترفند» در پنجمین جشن موسیقی ما در سال نود و هفت است. در این شماره نکات خواندنی امیر حسین آرمان را با هم می خوانیم.

 تهیه و تنظیم: عباسعلی اسکتی

یک: سال هشتاد و یک با شرکت در کلاس‌های مرحوم مصطفی اسکویی فن بازیگری را آموخت و سال هشتاد و سه به‌ طور حرفه‌ای وارد عرصه سینما شد.

دو: «ازدواج به سبک ایرانی» کاری از حسن فتحی نخستین فیلمی بود که در آن نقش‌آفرینی کرد.

 

سه: رشته اصلی‌ اش در دبیرستان، تجربی بود، اما می‌ خواست هنر بخواند.

 

چهار: یک اشتباه کوچک کرد و به جای مبانی هنرهای تجسمی دو، کتاب یک را خواند و امتحان تغییر رشته را از دست داد. بعد از آن، کنکور داد و زبان قبول شد که نرفت!

 

پنج: بعد از سربازی یک ترم روانشناسی خواند، سپس آن را رها کرد و طراحی دکوراسیون داخلی خواند و لیسانس گرفت.

 

شش: در زندگی شخصی اش به عشق اعتقاد دارد.

 

هفت: به نظر او ازدواج رمزی است که هنوز برایش پیش نیامده. خیلی درگیر زمان نیست و معتقدم است اگر شما در سنی ازدواج کنید که عشق برایتان به وجود آمده باشد، خیلی بهتر است.

 

هشت: در مورد بازیگری معتقد است کشش به سوی این حرفه اگر در ذات فرد باشد، با بالفعل شدن منجر به موفقیت می‌شود.

 

نه: همچین می گوید تکنیک بازیگری آموختن، به حتم به بهبود نقش آفرینی کمک می‌کند، ولی لزوم کار نیست و بی‌آموزش نیز می‌توان بازیگر موفقی بود که نمونه از این دست بسیار است.

 

ده: از نظر او بین علاقه و توانایی، تفاوت بسیاری است. داشتن قدرت بازیگری و توان آن، رکن اصلی است که باید به آن رسید. وقتی به این نقطه رسیدی، آسوده نقش‌آفرینی می‌کنی و با مخاطب ارتباط برقرار خواهی کرد و به مرور این جنس از نقش‌آفرینی و ارتباط با مخاطب عمیق‌تر و سریع‌تر نیز می‌شود که رسیدن به مرز دلچسب بودن از دید تماشاگر، از آمال هر بازیگری است که نشان از قدرت بازیگری وی دارد.

 

یازده: به خاطر فرد خاص یا دیده شدن، بازیگر نشده است، بلکه همیشه در وجودش حس خوبی نسبت به حرفه بازیگری داشته که درنهایت آن را به هدف مبدل کرده و به آن رسیده است.

 

دوازده: رسیدنی که در ابتدای راه خوب گام برداشته است و اگر چنین ادامه دهد نام آشناتر از این که اکنون است در سینما خواهد بود.

 

سیزده: در کار هنرپیشگی همیشه پافشاری داشته،‌ اما چون موسیقی را در کنار آن جلو می‌ برد، پافشاری آن مدلی نخواهد داشت.

 

چهارده: امیر حسین آرمان می گوید باید نقش را شناخت و این شناخت با مطالعه شکل می‌گیرد، مطالعه مردم که به اصل مردم شناسی برمی‌گردد. مطالعه توانایی‌ها که به قدرت خود و شناخت ازخود دارید و باید خود را به دقت از توان جسمی و کلامی و… درآینه خوب نگاه کرد تا نقش خوب آفرید، نقشی که ارتباط با مخاطب را راحت برقرار کند.

 

پانزده: در مورد نقطه اوج هر فرد می گوید: هر فردی در دنیای حرفه‌ای خود ایده‌آلی دارد و مقصودی، وقتی که پا در این عرصه هنری گذاشتم هدف گذاری‌هایی کرده بودم که به‌هم‌ریختگی سال های اخیر سینما نقطه‌های تعیین شده‌ام را تغییر داد، ولی این به‌هم ریختگی ریتم و کند شدن مسیر رشد باعث تغییر مسیرم نشد، بلکه موجب شد مقاوم‌تر به سوی هدف حرکت کنم و آن، رسیدن به جایگاه خوب بازیگری در نگاه مردم و البته خودم است.

 

شانزده: خوانندگی را به صورت حرفه‌ای از سال هشتاد و دو با ترانه «به سوی تو» آغاز کرد و تا کنون چند ترانه منتشر کرده‌است.

 

هفده: اجراهای زنده در محافل هنری و تلویزیونی را نیز در کارنامه خود دارد که از میان آن‌ها می‌توان به اجرای زنده ترانه‌هایش در جشن منتقدین سینما اشاره کرد که اولین اجرای زنده در مسیر خوانندگی برای او محسوب می‌شود.

 

هجده: وی همچنین قطعه ترفند «تیتراژ برنامه فرمول یک» را با موسیقی امیرعلی بهادری و ترانه احمد امیرخلیلی برای برنامه علی ضیا خوانده است.

 

نوزده: نظرش در مورد جشنواره فیلم فجر؟! جشنواره فجر، جشن سینماگران ایران است. در این جشن بزرگ، یک سال تلاش سینماگران ایران به نمایش درمی آید. در این جشن بزرگ، سینماگران دور هم جمع می‌شوند، فیلم‌ها را نگاه می‌کنند و کمی در حال و هوای سینمای قدیم فرو می‌روند.

 

بیست: از شبکه جم پیشنهاد کار داشت. به او گفته شد به ترکیه مهاجرت کند و با آنان هر مبلغی که می خواهد، قرارداد ببنددد که نپذیرفت.

 

بیست و یک: دوست ندارد با هیچ کدام از بازیگران خواننده فیت بدهد.

 

بیست و دو: زندگی در تهران عصبی اش می کند!

 

بیست و سه: می گوید: تا دلتان بخواهد، زیرآبم را می زنند.

 

بیست و چهار: موسیقی دغدغه بسیار جدی اوست و این روزها بیشتر وقتش را صرف آن می کند.

 

بیست و پنج: می گوید: اگر مردم انتقاد کنند، دیگر نمی‌ خوانم!

 

بیست و شش: به نظر او بازی در تلویزیون برای کسی که در سینما فعالیت داشته و در واقع با آن مدیوم دیده شده، ریسک بزرگی است، به خصوص اینکه کار اولش هم باشد. به این جهت که دیده شدن در تلویزیون هم می تواند تو را خیلی بالا ببرد، هم برعکس از آن جایگاهی که قبلا داشتی، تو را پایین تر بکشد.

 

بیست و هفت: برای همین به نظرش بازیگری که از سینما به تلویزیون می آید، در موقعیت حساس تری قرار می گیرد.

 

بیست و هشت: با اینکه اهل ورزش است، اما این روزها وقت آزاد کمی برای این کار دارد.

 

بیست و نه: از نظر امیر حسین آرمان همه ما در زندگی عادی و روزمره، آدم هایی خاکستری هستیم. یعنی شخصیت مان هم بخش های خوب دارد و هم بخش های بد. در مورد نقش هایی هم که یک بازیگر بازی می کند، همین قضیه صدق می کند. بعضی ها شاید برداشت اشتباهی از این موضوع دارند و اگر بازیگری در یک نقش یک قدم اشتباه برود، فکر می کنند او آدم بد قصه است، اما نقش خاکستری با بدمن فرق دارد.

 

سی: تعریف او از خاکستری، آدم های معمولی هستند که هم خوبند و هم بد و همه ما در طول روز با خیلی های شان سروکار داریم. این جور آدم ها در شرایط مختلف تصمیم هایی می گیرند که نتیجه آن تعیین می کند که بخش های تیره شخصیتش بیشتر فعال است یا نه.

سی: معتقد است سینما رفتن تبدیل به یک عادت و فرهنگ خوب بین مردم شده و بین شان جا افتاده است.

 

سی و یک: علاقه شخصی او در حوزه بازیگری، حضور در کارهای جدی و اجتماعی است، اما در کنارش به کارهای اکشن هم خیلی علاقه دارد، البته نه اکشنی که در سینما و تلویزیون ایران ساخته می شود که بیشتر شبیه کمدی است. منظورش از اکشن، اکشن استاندارد جهانی است و به این نوع نقش ها هم علاقه دارد.

 

سی و دو: دوست ندارد نقش آدم های آرام، مظلوم و خجالتی را بازی کند.

 

سی و سه: در حال آماده کردن آلبوم موسیقی اش است و به نظرش علاقه باید در هر رشته ای وجود داشته باشد که به سمتش کشیده شوید؛ علاقه موسیقی در او  همیشه وجود داشته و الان هم تبدیل به دغدغه اصلی اش شده است.

 

سی و چهار: وسواسی که در زمینه موسیقی دارد خیلی بیشتر از حساسیت هایش در حیطه بازیگری است.

 

سی و پنج: می گوید حضورش در فیلم «دشمن زن» بیشتر جنبه یادگاری داشت.

 

سی و شش: برایش خیلی اهمیت ندارد که حتما نقش اصلی را بازی کند، اما تاثیرگذاری نقش برایش بسیار مهم است.

 

سی و هفت: از نظر او فیلم ها دو دسته هستند؛ کمدی یا اجتماعی. فیلم های کمدی هم معمولا در چهارچوب های مشخص ساخته می شوند و اگر تخطی از آن مرزبندی ها صورت بگیرد، دچار سانسور و ممیزی می شود. فیلم های اجتماعی هم بعضا خیلی به سمت تلخی و سیاه می رود.

 

سی و هشت: معتقد است در همه جای دنیا فیلم های کمدی، ابرقهرمان ها، اکشن و بیشترین مخاطب را جذب خود می کنند، اما در ایران به جهت اینکه ما مارکت محدودتری در سینما داریم، همه چیز به همان میزان محدود تر می شود، در نتیجه فیلم های کمدی از بیشترین اقبال برخوردار هستند.

 

سی و نه: از نظر او نگاه مردم بیشتر معطوف به سینمای کمدی است!

 

چهل: می گوید خیلی از مردم به علت عدم آگاهی تصور می کنند بازیگران دستمزد های میلیاردی و نجومی می گیرند و یا حق مردم را خوردند، اما واقعیت چیز دیگری است و حتی خود او در حد یک طرح ترافیک از رانت دولتی استفاده نکرده است.

 

چهل و یک: می گوید اگر درآمدش خیلی خوب بود و در حیطه بازیگری امنیت شغلی داشت، هیچ وقت خودش را وارد کار پر دغدغه و مسئولیت رستوران داری نمی کرد.

 

چهل و دو: فیلم بیشتر از سریال می‌بیند و سریال‌هایی را که خیلی پرطرفدار می‌شوند را هم می‌بیند. «برکینگ بد» را خیلی دوست داشته است.

 

چهل و سه: برد پیت خیلی برای او جذاب است، آل پاچینو، تام کروز و هیث لجر هم همین‌طور.

 

چهل و چهار: از سینمای خارج از کشور پیشنهاد داشته است، پیشنهادی که به او گفته اند هر چقدر پول بخواهید، فقط بیایید.

 

چهل و پنج: می گوید توهین کردن خیلی بد است و فرقی نمی‌کند که به چه کسی باشد چه بازیگر، کارگردان، سیاستمدار، ورزشکار یا هر کسی.

 

چهل و شش: به نظر او  بازیگران خیلی مظلوم هستند، آنها هم یک بخشی از جامعه هستند اما خیلی بی‌دفاع!

 

چهل و هفت: می گوید شاید فیلم های اجتماعی مان تاثیرگذار باشد و در جشنواره ها بدرخشد، اما او وقتی خودش را جای یک کارمند می گذارد، با آن همه فشار کاری، ترجیح می دهد فیلمی را انتخاب کند که از تماشای آن لذت ببرد و مفرح باشد، نه اینکه برود دو ساعت معضلات اجتماعی را دوباره ببیند.

 

چهل و هشت: می گوید تا خودتان از خودتان راضی نباشید موفقیت به سوی شما حرکت نمی کند.

 

چهل و نه: عاشق شده است!

 

پنجاه: دوست دارد یک روز فیلم خودش را بسازد.

 

تاریخ انتشار : 06 اکتبر 19 دیدگاه : بدون دیدگاه