سوده خدری، متولد بوشهر، فارغ التحصیل معماری از دانشگاه کوندیش لندن، ترانه سرا، آهنگساز، همخوان و بازیگر که در کارنامه هنری این هنرمند می توان به تئاترهای شصت منهای یک، گهواره کهن، بازی مرگ، هوراشیو و فیلم های لینا، لوپ، شام آخر، نوازنده و می آد اشاره کرد، با سوده خدری که این شبها در نمایش سیاه خال روی صحنه سالن اصلی تئاتر شهر می درخشد گفتگویی کوتاه داشته ایم که با هم می خوانیم.
این اجرا چه حرفی برای گفتن دارد؟
به نظر من خیلی دشوار می آید که امکان آن باشد که در چند جمله گفته بشود که یک اجرا چه حرفی برای گفتن دارد، به باور و تجربه من، برخورد با هر اثر هنری بر اساس دید مخاطبی که آنرا مشاهده می کند متفاوت است و هر کس بر اساس تجربه زیستی و افکار و احساسات شخصی خودش می تواند دریافتهای متفاوتی از تئاتر یا اثر هنری داشته باشد.
نقش چه چالش هایی داشت که بازی در آن را پذیرفتید؟
اصلی ترین خصوصیت این کارکتر که الهه ماه است، بیان دیالوگ ها با ملودی و خواندن قطعاتی آوازی است که برای من بسیار حائز اهمیت بود و به لطف و اعتماد کارگردان کار آقای محسن اردشیر به من این افتخار داده شد که ملودی های کار را به سلیقه و بر اساس احساس و دریافت خودم بنویسم.
این چندمین تجربه تئاتری شما است و فضای تئاتر امروز ایران را چگونه می بینید؟
خوشبختانه تجربه های شیرین و زیاد بسیاری در این زمینه داشته ام و از آنجا که موسیقی بخش جداناپذیر وجودم است خوشحال هستم که در سال های اخیر تئاتر های موزیکال بیشتری تولید شده و می شود.
آواز خواندن روی صحنه سالن اصلی تئاتر شهر چه حسی دارد؟
سوال شما این جمله را به یاد من می آورد که «سالن اصلی تئاتر شهر پیشانی تئاتر ایران است» برای من چه افتخاری بالاتر از این که شانس این چنین تجربه شگفت انگیز را داشته باشم، خواندن روی صحنه با شکوه تئاترشهر مصداق تحقق یک رؤیای شیرین است.
بازخورد برای شخص خود شما چگونه بوده و چه فیدبک هایی گرفته اید؟
با توجه به لطف مخاطبان و فیدبک های مثبت من شاکر هستم که توانستم قابل قبول ظاهر بشوم، البته این لطف مخاطبین به من است و اگر هنرمندی واقع بینانه به خود و جهان نگاه کند هرگز اثرش را بی نقص نمی بیند و من هم از این قائده مستثنی نیستم.
تئاتری ها چقدر در تبلیغ و معرفی کار همکارانشان همکاری می کنند؟
تئاتر واقعی در ایران هیچ حامی به جز خود تئاتری ها و مخاطب های حرفه ای و فرهیخته تئاتر ندارد و هر کاری با توجه به پتانسیل ها و کیفیتش از طرف خانواده تئاتر حمایت می شود.
فضا برای رشد جوانها در دنیای تصویر و نمایش چقدر فراهم است؟
جهان به نقطه ای رسیده که انسان ها شانس بیشتری برای دیده شدن دارند و فکر می کنم هر چند سخت ولی اگر استعداد و پشتکار قابل توجهی در جوان امروزی باشد می تواند در بستر جدید خودش و هنرش را به عرصه ظهور برساند.
استقبال تا امروز چطور بوده و نظر منتقدان بیشتر به چه سمت و سو رفته است؟
بالاخره این کار حاصل تلاش جوان هایی است که همچنان در حال تجربه کردن هستند و کار نقاط قوت و کاستیهایی دارد که همه عوال در تلاش هستند که نقاط قوتش رر قوت بیشتر ببخشند و در تکاپو برای رفع کاستی ها باشند.
آیا تئاتر در سبد فرهنگی مردم قرار دارد؟
متاسفانه از دید من تئاتر در سبد فرهنگی مردم وجود ندارد و از آن تلخ تر این است که به علت مشکلات اقتصادی که گریبانگیر مردم شده، تئاتر روز به روز از زندگی مردم فاصله ی بیشتری می گیرد.
گفتگو: عباسعلی اسکتی